مرحله سوم مسابقه یک تصویر یک توصیف

مسابقه

سلام به همراهان دنیای جادویی انتشارات سایه سیاه:
با مرحله سوم از مسابقه یک تصویر یک توصیف تابستان ۱۴۰۱ در خدمتتون هستیم. قبل شروع این مرحله لازمه یادآور بشیم که حتما در بازه زمانی مشخص شده (قبل از آپ مرحله بعد نظراتتون ثبت کنید) در غیر این صورت امتیازی به متن شما تعلق نمیگیره! امتیاز هر نوشته از ۱۰ نمره توسط نویسنده خانم صالحی به شما عزیزان داده شده که میتونید در بخش نظرات امتیاز خودتون مشاهده کنید. این امتیازها در پایان از ۱۰۰ نمره جمع خواهند شد و نفرات برتر در سایت اعلام خواهد شد. اما در مرحله دسوم از این هفته تصویر زیر در یک جمله الی یک بند (یک الی ۷ خط) توصیف و در بخش کامنت ها ارسال کنید.

و اما تصویر سوم مسابقه یک تصویر یک توصیف:

مرحله سوم مسابقه

 

نکته: در کامنت‌ها از یک ایمیل ثابت و نام برای شرکت در مسابقه استفاده کنید.
نکته: زمان ارسال کامنت و شرکت در مسابقه از روز چهارشنبه تا سه شنبه هفته اینده به مدت یک هفته قبل از برگزاری مرحله بعدی مسابقه می‌باشد
نکته: برای ارسال کامنت نیاز به ثبت نام در سایت نمی‌باشد
نکته: اگر ایمیل ندارید در جای ایمیل ادرس bshpublication@gmail.com قرار داده و در بخش ادرس وبسایت ایدی تلگرام خودتون قرار بدین.
نکته: تمام نظرات بعد از پست مرحله بعدی تایید و بعد از امتیاز دهی منتشر خواهند شد.

موفق باشید!

One thought on “مرحله سوم مسابقه یک تصویر یک توصیف

  1. مهتاب میگوید:

    قلم را در خون غلتاندم و نگاشتم.
    آنچه مرا از جهانِ تاریکِ حسرت بیرون می‌کشید، دنیایی سراسر طوفان و هیجانِ حوادثی غریب بود.
    تکه‌تکه‌های احساس من، واژه‌واژه‌های این کتاب را خلق کرد و در نهایت سرزمینِ دیگری در من متولد شد.

  2. Edward میگوید:

    با نفس عمیقی، خود را آماده هر اتفاقی کردم. دستم را بر روی جلد چرمی و خاک گرفتۀ کتاب کشیدم. بازهم دنیایی جدید؟ یا.. شانسی برای بازگشت؟
    چشمانم را بستم و بی‌درنگ، کتاب را گشودم، و با اختیار خودم به اعماق رفتم.. زیر فشاری که اگر پشیمانی حتی درصدی بر من چیزه شود، توانایی بازپس گیری آخرین مقدار جان باقی مانده در بدنم نخواهم داشت.

  3. سورنا میگوید:

    هر کتاب دروازه‌ای به دنیایی تازه،
    و هر داستان آغاز زندگی دیگر،
    تنها باید ورق زد تا با کشتی سفر هوان جیه در خروشان ترین و مهیج ترین اقیانوس‌های خیال راهی سفر شد…

  4. Maria میگوید:

    من سوار کشتی رویاهایم بودم و حریصانه از دریای مکافات زندگی‌ام می‌گذشتم، اما افسوس که نمی‌دانستم دنیایم داستان کتابی پیش نیست.

  5. Bet میگوید:

    کتابی را بگشا که تورا فراسوی خیال و وهم کشاند ، این چنین است که سفر زندگی آغاز می‌شود و چون پرنده ای چابک و آزاده در بلندای پرچم کشتی حوادث به پرواز در می آید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *